کد مطلب:163238 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

عوامل احیاء؛ ألفت و اجتماع (2)
در بستر هر نوع اجتماع از جامعه ی بدوی گرفته تا عشایری، تا روستایی تا صنعتی و فراصنعتی، در تمامی این بسترها، جامعه ی دینی شكل می گیرد. جامعه ی بدوی تا مدنی هر دو می توانند بستر جامعه ی دینی باشند.جامعه ی


دینی و ولایی در برابر جامعه ی مدنی نیست.همانطور كه در برابر جامعه ی بدوی و عشایری و روستایی نیست.مدینة النبی و جامعه ی دینی هر كدام از انبیا در این بسترها و در دل جوامع مختلف بالیده و سر برداشته و در ساخت و بافت و روابط و در عوامل رشد و عوامل آسیب با این جوامع مشابهتی ندارد.

جامعه ی مدنی با اجتماعی كه پیوندها و خویشاوندی ها و كدخدا منشی ها كار ساز آن نیست، در جمع بیگانه ها و مهاجرها كه حافظ و پاسداری از خویش و عشیره ندارد، شكل می گیرد.اصناف، حقوق شهروندان را عهده دار است و اصناف به احزاب، و حزب به نهادهای سیاسی و قدرت راه می یابد و حقوق و امنیت و آزادی و رفاه جمع از این رهگذر فراهم می شود در حالی كه در جوامع بدوی و عشایری حقوق و امنیت به گونه ای دیگر تأمین می شد و رفاه و تكافل و تعاون برقرار و مدار دیگر بود.حال چه در این جمع یا آن جمع، رسول هنگامی كه دعوتش را آغاز می كند و بانگ بر می دارد با دو اقلیت و یك اكثریت برخورد دارد.یك اقلیت صالح و مصلح است كه زود شكل می گیرد و سپس به شكل دادن و ساختن می پردازد و یك اقلیت دیگر، فاسد و مفسد است كه زود می گندد و گند را محصور و مبحوس نمی سازد كه سرایت می دهد و می پراكند و یك اكثریت هم تحت تأثیر این دو اقلیت باقی می ماند كه رسول و طاغوت نیروهاشان را و دعوتشان را با آن ها و برای آن ها می آورند.

از دل همین اكثریت، مقبلی را كه روی آورده، در برابر مدبری كه پشت كرده می گذراند و پس از تبیین و صف به قتال و درگیری روی می آورد.


ساخت و بافت جامعه ی دینی با دعوت و هدایت و تربیت و اقبال و ادبار و صف و قتال گره می خورد، در حالی كه جامعه ی مدنی با هجرت و صنعت و اصناف و احزاب به تقسیم منافع و تقسیم قدرت و بحث درصدها می رسند و در هر زمان بر فراز جامعه ی بدوی و عشایری و روستایی و شهری و بر فراز جامعه ی مدنی، جامعه ی دینی شكل می گیرد و با تبیین و روشنگری، اقبال و ادبار و صف و مبارزه آغاز می شود، این گونه هدایت و تربیت و اخلاق و تجمع و تشكل به هم گره می خورد و زندگی و مرگ جوامع دینی با زندگی و سازندگی پایان و یا عقیم شدن و مرگ اصحاب همراه رقم می خورد تا آن جا كه با انتظار و تقیه و قیام مستمر، سازندگی و تشكل و دایره ی تربیت و صف و قتال، تحقق می یابد.

برای احیای امر معصوم و برای تحقق حكومت دینی، فراهم ساختن این زمینه های تعلیم و ذكر و زیارت و لقاء و تجمع و تشكل، ضروری است.

و ناچار این چنین جمعی در تحقق و در تداوم خود مشكلات و آفت ها و گرفتاری ها و پرستاری ها و پاسداری ها متفاوتی را می طلبد.

جمع اتفاقی و جمع عشایری و جمع ماشینی و جمع ارگانیكی و جمع های سازمانی و تشكل صنفی و حزبی با این جمع دینی در عوامل تحقق و عوامل تداوم و رشد و در عوامل تباهی و پراكندگی و آسیب های اجتماعی و حتی در نوع مشكلات و نیازها و خواسته ها تفاوت بسیار دارد.

همان طور كه نوع برخورد و تربیت و حتی نوع رهبری و مدیریت آن متفاوت است.در آن جمع ها به بینات و كتاب و میزان نیاز نیست و رشد و بهره مندی هر


فرد با هر كاری كه می كند و یا نمی كند، مطرح نیست.پس بصیرت و معرفت مطرح نیست كه باید كمتر بپرسند و بیشتر عمل كنند.